جدول جو
جدول جو

معنی قهر آمیز - جستجوی لغت در جدول جو

قهر آمیز
خشونت آمیز، پرخاشگرانه
تصویری از قهر آمیز
تصویر قهر آمیز
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ / رِ دَ /دِ)
آمیخته و سرشتۀ بزهر. (ناظم الاطباء). زهرآمیغ. رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(شَ دَ / دِ)
آمیخته به مهر. توأم با محبت و دوستی. ملاطفت آمیز
لغت نامه دهخدا
تصویری از سحر آمیز
تصویر سحر آمیز
دلاویز، دلربا، مرغوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهد آمیز
تصویر شهد آمیز
شیرین و مخلوط با شیرینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطر آمیز
تصویر عطر آمیز
خوشبو معطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفر آمیز
تصویر کفر آمیز
توام با کفر قرین کفر و الحاد: (سخنانش کفر آمیز است)
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه از آن گوهر آویخته باشد (گوش و غیره) : ز نعلکهای گوش گوهر آویز فکندی لعلها در نعل شبدیز. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکر آمیز
تصویر مکر آمیز
فریب آمیز توام با مکر و حیله: (و اندک فرصتی را با فسونهای مکر آمیز دمار از روزگار امرا و اهل اختیار بر آرد) (انوار سهیلی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهرآمیز
تصویر مهرآمیز
عاشقانه
فرهنگ واژه فارسی سره
بهت آلود، متعجبانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اهانت بار، تحقیرآمیز، توهین آمیز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دل سوزانه، عطوفت آمیز، محبت آمیز، مودت آمیز، مهرآگین، مهربانانه
متضاد: قهرآمیز
فرهنگ واژه مترادف متضاد